پدرم حدودا 2 ماهی است باز نشست شده
دیروز وقتی که داشت تلوزیون نگاه میکرد خوب تو صورتش دقیق شدم
تو صورتش خوب که دقت کنی می بینی
چند تار موی سفید بین موهای سیاه و پرپشتش خود نمایی میکنه
چند تار مویی که هیچ وقت دوست نداشتم ببینمشون
چند تار مویی که تا چندی پیش سیاه پر کلاغی بودن
خوب که دقت کنی میبینی
برای خوندن روزنامه صبحش عینک مطالعه اش رو به چمش میزنه
خوب که دقت کنی میبینی
صورتش به صافی قبل نیست و چین چروک هر چند کم تو صورتش نشسته
خوب که دقت کنی میبینی
خیلی با گذشته دور فرق کرده
بیشتر که نگاه میکنم
بیشتر که فکر میکنم
میبینم
دوسش دارم با تمام موهای سفید و سیاهش
که مثل اون قدیما همیشه شونه کرده و مرتب اند
بیشتر که نگاه میکنم میبینم
هنوزم چشماش برام اینه جهان نماست که دوست دارم دنیا رو فقط از اون تو ببینم
هنوزم صورتش رو با تمام چین و چوروکاش دوست دارم
هنوزم دیونه اینم که بغلم کنه و سیبیل زبرشو بکشه رو پوست نرم صورت بچه گیام
هنوزم دیونه اخم کردناشم
هنوزم دیونه اینم که بگه هی پسر بیا یه کشتی بگیریم ببینم بزرگ شدی یا نه
هنوزم دوست دارم ببینم خودشو زمین میزنه و میگه
هی پسر دیگه داری بزرگ میشی ها
هنوزم دیونه اینم که با دندونای سفید و قشنگش برام یه ساعت جدید درست کنه
هنوزم دوست دارم داد بزنم بگم بابایی دوست دارم یه عالمه
پامیشم میرم کنارشکه بگم دوسش دارم
قد تمام دنیا
نگام میکنه
میگم بابای
بابای
بابای
شبت بخیر من میرم بخوابم